خلیج ِ همیشه فارس و خونین
پرندهای با صدها قلب در حال پرواز اسیر چنگال کفتاری میشود و ما آن وقت معنای حقوق بشر را متوجه میشویم.درست میگویند که تعلیم وقتی عملی باشد برای متعلم به خاطر ماندنیتر است و درست به همین دلیل است که هنوز که هنوز است بعد از بیست و دو سال فقط ایرانیان هستند که بهتر از هر ملت دیگری می توانند حقوق بشر را تمام و کمال معنا کنند.
دست معلم مهربانمان!!! درد نکند با این همه شمع و شعله کردنمان.یادم میآید وقتی مدرسه میرفتیم روز معلم برای خانم معلممان این شعر را می خواندیم : شمع شدی، شعله شدی، سوختی، تا هنرت را به من آموختی!
اما امروزه همانطور که هزار و یک چیز تغییر کرده این شعر هم به تحول دچار شده، دیگر سبکش کلاسیک نیست شعری است به قول امروزیها نیمایی :
شمع شدیم، شعله شدیم، سوختیم
تا امریکای عزیز و مهربان
معنای واژه اختراعی و ابداعیاش را به ما آموخت!
و چه معنای زیبا و ژرفی دارد، معنایی برابر یتیمی، برابر بیفرزندی، برابر پرپر شدن، برابر خون، برابر دریایی به رنگ قرمز! دم امریکا گرم که با این کارش باعث شد دیگر استقلالیها نتوانند بگویند آبی رنگ دریاست...
برای تشکر از تو چه میتوانم بگویم جز:
مرگ بر تو ای امریکا؟!