ما می توانیم!

 

قبل نوشت : در منطق مظفر جملات را به دو بخش : خبری و انشایی تقسیم شده است. و استفهام(سوال) جزء جملات انشایی محسوب می شود.

و جملات انشایی را اینگونه تعریف می کند :

فالانشاء هو : المرکب التام الذی لا یصح ان نصفه بصدق و کذب

 

 

سوالات :

1.چگونه است که وقتی خانم ها(زنان)در اجتماع حاضر می شوند و به نوعی شاغل هستند همه مان فورا سراغ علائم آخرالزمان می رویم و می گوییم کار کردن زنان خوب نیست (اصلا در پی این نیستم که بگویم کار کردن زنان خوب است یا بد) ولی هرکسی که لقب  "عالم" گرفته است را بی چون و چرا حرف هایش را قبول می کنیم؟! مگر از علائم آخرالزمان عالم هایی نیست که دین خدا را تحریف میکنند؟؟!!

2. مگر ما حدیث نداریم که به "من قال" نگاه نکنید و به "ماقال" بنگرید؟ پس چگونه است که:

اولا : تا یک جمله را می شنویم میپرسیم :«کی گفته؟»؟!

و ثانیا : برایمان ملاک شده که چون فلانی فلان حرف را زده حتما درست است و چون بهمان حرف را زده حتما غلط است؟!

3. چگونه است که اگر بعضی ها حرفی بزنند درست و خدمت به دین و مملکت است و بعضی های دیگر هرچه بگویند غلط است و دشمنی با اسلام؟! ( آدم ها یا سفید مطلق اند یا سیاه مطلق؟!)

4. ( قبل این سوال بگویم در پی رد یا قبول «ظهور نزدیک است» نیستم ) چگونه است که وقتی سالیان سال شعرا و ادبای و حتی بسیجیان مقام معظم رهبری را «سید خراسانی» می خواندند مصداق یابی و بازی با احساسات مردم نبود و مصداق یابی روی دیگران که رفت این حرکت شیطانی و خط گرفته شده از صهیونیزم بود؟!

5. با وجود اینکه سحر و جادو از زمان حضرت سلیمان در بین یهود رواج دارد، چگونه است که عامل صهیونیزم و فراماسون ها اینهمه سال ساکت نشسته اند و هیچ کس از مسئولین را سحر نکردند؟! با سحر که راحت تر می توان ایران را بدست آورد تا با قتل و خونریزی!

6.مگر ما به سر جناب منتظری قسم نمی خوردیم و مگر منتظری از نظر دینی عالم نبود (فقط بینش سیاسی نداشت) و یا مگر هاشمی رفسنجانی را به عنوان یک سیاستمدار قوی قبول نداریم؟ پس چگونه است که این دو نفر تجربه نمی وشد برایمان و باز خیلی ها را به صرف مثلا عالم بودن و ببخشید اینقدر صریح می گویم به صرف چند متر پارچه که رو سر دارند هرچه میگویند قبول داریم؟؟ به قول یکی از همین علما که اخیرا خیلی هم بیانات فاخری داشتند یک انسان مگر در تمام امور متخصص است؟! اصلا متخصص هم باشد مگر هر متخصصی از اشتباه مبراست؟! (نمونه اش آقای رفسنجانی)

7. چگونه است که رهبری معظم تاکید کرده اند که فقط حرف هایی که از خودم می شنوید را گوش دهید و من با مردم رودربایستی ندارم و هرچه بخواهم بگویم را خود می گویم اما باز نشسته ایم تا فلانی فلان حرف را نقل کند و بهمانی فلان تفسیر را از سخنان رهبری ارائه دهد؟!

8. یک کسی برای من جلسه خصوصی بین دو نفر را تعریف کند. چگونه است که هیچکدام از دو نفر هیچ حرفی از جلسه نقل نکنند و حرف های رد بدل شده در آن جلسه نُقل هر مجلسی شود؟! اصلا آیا آن حرف ها درست است؟!

9. مگر نه اینکه رهبری تا به حال فقط از شخص آقای قرائتی اینگونه صراحتا تعریف کردند پس چرا تا با کسی مخالفت میکنیم میگویند «رهبر از این آقا حمایت کرده» و تا از کسی حمایت می کنیم که به مذاق آقایان خوش نمی آید فورا می گویند :« رهبری ازخط حمایت می کند»؟! آخر رهبری فقط از خط حمایت می کند یا نه؟!

 

و این سوالات همچنان ادامه دارد.....