سنت نبوی 2
توی پست قبل درباره موضوعی صحبت کردم که فکر میکردم نیازی به توضیح بیشتر نداشته باشه.فکر میکردم لفظ «سنت نبوی» منظورم رو کامل برسونه اما...
متاسفانه بعضیا فکر کردن این بحث، یه بحث سیاسی هست و من از اینکه توی هر منصبی یه روحانی وجود داره ناراحتم.یا بعضیا فکر کردن من با رساله های عملیه میانه چندان خوبی ندارم، یا فکر کردند میگم باید برای حوزویها امکانات بیشتری فراهم کنن و صداشون در اومده... اما من درباره یه موضوع دیگه بحث کردم
ترجیح میدادم واضح صحبت نکنم اما فکر میکنم الان یکی از معضلات جامعه روحانیت این مساله است که دربارهاش صحبت میکنیم.البته این را میدانم که افراد جزیی از دریایند اما این جزء خیلی داره فراگیر میشه انگار،و شاید این را بنده که در شهری زندگی میکنم که درصد روحانیانش بالاتر از بقیه شهرهاست احساس میکنم..
این را هم بگویم بنده با قشر روحانیت مشکلی ندارم و بودنشان در هر دستگاهی لازم و واجب میدانم البته به صورت اصولی..
اما اصل سخن : آیا تمام مستحبات طرح شده در دین اسلام برای همه انسانها و در همه موقعیتها است؟ چند وقتی است از خیلیها شنیده ام که زندگیشان از روی عمل به یکی از مستحبات دین اسلام در حال فروپاشی است.مگر ما خلق نشدهایم که به قرب الی الله برسیم؟ چرا بعضیا فکر میکنن تمام سنت نبوی را باید اینها اجرا کنند؟نمیخوام بگم که بعضی از اصول هرچند ظاهری اسلام را باید نقض کرد و اشتباه است، اما همه اصول برای همه آدمها و در همه موقعیتها نیست برادر من!
امیدوارم اینگونه که میگویند تنها به دلیل عمل به سنت نبوی باشد که هر روز «أنکحتُ و زوجتُ فی مدة المعلوم» را با یکی ادا میکنند و نه به دلایل دیگر که آن وقت من نمیدانم باید چه خاکی به سر کرد؟
پ ن : جدیدا یکی از دوستان زندگیش برای عمل به این سنت نبوی در حال فروپاشی است...به نظر شما باید چه فکری به حال وضع نا به سامان بعضی از خروجیهای حوزه های علمیه کرد؟