چند پاره متحد از جامعه چندپاره متحد!
* امام خمینی در پاریس از گوشتی نمی خورد که جایی ذبح شده است که مخالف قوانین فرانسه بوده؛ آن وقت عده ای مثلا بسیجی - که از قضا باید منظم باشند باید بابصیرت باشد و خیلی بایدهای دیگر- که ادعای ولایت مداری شان می شود وادعای قبول داشتن این نظام، و ادعای اینکه قبول دارند این مملکت صاحب و سرپرست دارد برای خودشان خودسری می کنند و مثلا می خواهند حرکت انقلابی انجام دهند... یعنی هیچ چیزی به اندازه تندروها و آنانی که در جلوی امامشان راه می روند اسلام و دین را دچار بیچارگی نکرده است...
* محرم است؛ برای خودت در همین بنرهایی که همکار محترممان در ذیل اشاره فرمودند می گردیم تا یک هیاتی پیداکنیم که سخنران خوبی داشته باشد و بالای منبر امام حسین اراجیف سر هم نکند..میرویم سخنرانی را گوش می دهیم(آقای میرباقری) بعد نوبت مرثیه سرایی می شود..پیش خود میگویی این مداح هنوز اراجیف نگفته است که یک هو آن مداح هم... و تو مثل برق و باد از جایت برمیخیزی..در خیابان راه می افتی و می بینی با این همه هیات و مداح هم چنان حسین مظلوم است... و این برایت از صد روضه جان گدازتر است...
* خوب است آدمی زاد وقتی کاری می خواهد انجام دهد با عقل خود بسنجد...درست است که عقل ما خیلی نقص دارد اما خدا این عقل را برای زیبایی و خوشگلی و احیانا برای سنگین شدن آن جسم کروی بخش بالای بدن به آدمی نداده است که - البته عقل را اگر با مغز یکی بگیریم؛ که پر واضح است که یکی نیستند - نمی دانم چرا وقتی به عده ای می گویی کمی در این مقوله عزاداری ات و مدل عزاداریت و سخنانی که در هیات امام حسین میزنی و میشنوی فکر کن ببین درست است یا نه با عصبانیت و افسوس در چشمانت زل می زند و می گوید :« عاشق نیستی و نمی فهمی!»
به نظرتان عشق بی معرفت اصلا عشق است؟! وقتی تو کسی را درست نشناسی و ندانی او چه می خواهد چگونه می توانی عاشقش شوی؟! جالب ترش اینجاست که همین آدمها می شوند ناصح عده ای جوان و آنها را نهی می کنند از عشق در یک نگاه و این حرف ها.... آخر برادر من! خواهر عزیز من! عشق بی معرفت اصلا عشق نیست..حال چه نسبت به امام حسین چه نسبت به هم کلاسی ات یا هر کس دیگر...
* گاهی با خود میگویم واقعا چرا امام مهدی با وجود اینهمه تکیه و هیات ظهور نمیکند؟! بعد وقتی یک چیزهایی می بینم می فهمم چرایش را... عده ای که شاید بنده هم جزوشان باشم هنوز نمی توانند تصمیم بگیرند الان باید مشی حسنی داشت یا حسینی؟! صلح یا قیام؟!
سال 57 و 58 سال های خوبی بود، آدم های خوبی هم داشت و راه آنها باید همچنان ادامه داشته باشد، اما آیا ادامه راه جوانان 57 یعنی دقیقا مثل آنها عمل کردن؟! اگر اینگونه است که وای به حال امام حسین که عمکردش 180 درجه با برادرش فرق داشت! ...
* برای یک عزیزی که این روزها بار سفر بسته دعا کنید که مهمان ثابت سفره اباعبدالله شود...:)
مثل بندگان ِ بخشنده برای بنده هم دعا میکنید یا منتظرید تا ازتان طلب کنم و اجر بخششتان کم شود؟!
* از خدا هم می خواهم خودش به داد منبر خونش برسد مبادا منبر آن وجودی که تمام هستی اش را برای دین خدا داد به راحتی منبر درباری یزید شود...